اولین مروارید پسرمون در اومد هوراااا
امروز یکشنبه 12 آبان 1392
فدای شازده کوچولوی خودم بشم که بلاخره بعد یک هفته سختی اولین دندونت خودشو نشون داد...........
از سه شنبه هفته پیش بی قراریهات و یک سری علائم ها اومده بودن سراغت مثل اسهال ، تب ،بی اشتهایی،ترک رو لبت ،چونت دو تا دونه ریز زده بود ....
شبها اصلا نمیخوابیدی .......
که دیشب داشتیم با بابا نادر میوه میخوردیم که یک قاچ از سیب هم دادیم به شما پسرم، که دیدیم خیلی راحت داری گازمیزنی انگار دندون داری چک کردم دیدم خبری نیست برامون جالب بود که داشتی تیکه سیبی که گاز زدی داری می جوی .... خلاصه با بابا نادر شرط بندی کردیم من به بابا نادر گفتم مطمئنم دو روز دیگه دندون در میاد
بابا نادر هم گفت فکر نکنم، آخه 21 مهر ماه رفته بودیم برای چکاپ پیش دکترت ، ایشون گفتند حالا حالا در نمیاری......
اما ..... صبح داشتم داروتو میدادم دیدم یک چیزی از پایین داره برق میزنه دیدم بله مروارید کوچولو پسرم داره خودشو نشون میده شک کردم دست کشیدم، که درست بود اونی که برق میزد مروارید آرتین پهلوونه
خیلی خوشحال شدم به بابا نادر زنگ زدم گفتم ...... خیلی خیلی خوشحال شد
الان هم یک کوچولو تب داری که ایشالا خوب میشی
پسر قشنگم ، از این به بعد هم باید منتظر در اومدن مرواریدهای دیگه ات هم باشیم
میخواستم از دندونت عکس بگیرم اینجا بذارم نذاشتی آخه درد داشتی حالا شب بابا نادر اومد به کمک هم یک عکس میگیرم
در مورد جشن دندونیت هم حتما برات میگیرم اما میذارم دندون کاملا خودشو نشون بده تا وقتی تو جشن دندونیت داری میخندی همه مرواردیتو ببینند که چطوری برق میزنه الان هم باید تدارک تم دندونیت باشم