آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

آرتین

کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟

ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گویم؟

کودکی که زندگی را با تشویق می‌گذراند......... اعتمادبه‌نفس می‌آموزد

کودکی که زندگی را با انتقاد می‌گذراند............. محکومیت می‌آموزد

کودکی که زندگی را با تحمل‌مشقات می‌گذراند........ شکیبایی می‌آموزد

کودکی که زندگی را با تحسین می‌گذراند............ حق‌شناسی می‌آموزد

کودکی که زندگی را با کینه‌توزی می‌گذراند....... ستیزه‌جویی می‌آموزد

کودکی که زندگی را با حسادت می‌گذراند...............نفرت می‌آموزد

کودکی که زندگی را با ترحم‌بی‌خود می‌گذراند.......... تأسف می‌آموزد

کودکی که زندگی را با انصاف می‌گذراند............. عدالت می‌آموزد

کودکی که زندگی را با تمسخر می‌گذراند.......... شرمساری می‌آموزد

کودکی که زندگی را با ترس می‌گذراند.............. تشویش می‌آموزد

کودکی که زندگی را با امنیت می‌گذراند............... ایمان می‌آموزد

مهندس آرتین ........

وای وای وای وای وای وای ........ خرابکاری نکن آرتین داریی چیکار میکنی .......................... اگه به بابات نگفتم ...... بابا نادر مشاهده کن و ببین دسته گل پسرتو....   ...
22 آذر 1393

19 ماهگی

این هم یک عکس از پسر گلمون که داره برای بابا نادر دلبری میکنه   برای آموزش جیش گفتنت این ماشینو  برات گرفتیم اما ........   ...
29 مهر 1393

عکس های آتلیه آرتین جون در 11 ماهگی

سلام سلام بلاخره بعد از 3 ماه تاخیر،  آتلیه  عکسهاتو پسرمونو تحویل دادند ......آرتین مامان در 11 ماهگی عکس انداخت . اون موقع 5 یا 6 تا دندون داشت.... اما موقع تحویل عکس ،که تقریبا 15 ماهت داره تموم میشه 14 تا دندون در اوردی ... شاید هم 15 تا .... آقا آرتین گل ، آتلیه ای که عکس انداختی به ما فایل عکس های شما رو نداد من هم از رو عکسها عکس گرفتم کیفیت عکس های پسرم خیلی بهتر از اینی هست که دیده میشه....... عکس سرخ پوستیت با گریه انداخته شد . ........  چرا ؟ ....... برای اینکه شما از لباسی که تنت کردند بدت اومد و نمیذاشتی عکس بگیرن کلی عکس با گریه انداختی ما هم همشونو گرفتیم و یادگاری برات نگه میداریم. ...
30 خرداد 1393

زندگی یعنی همین لبخند تو

آرزویم این است: نتراود اشك در چشم توهرگز ... مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه ی هرروز توعاشق باشی. عاشق آنكه تورا میخواهد . و به لبخند تو از خویش رها می گردد و تو را دوست بدارد به همان اندازه كه دلت می خواهد       یه لبخند زیبا، یه دنیای قشنگ   یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. توی یه شهر بزرگ پسر کوچولویی زندگی می کرد که اسمش تام بود. یه روز تام داشت تو کوچه تنهایی بازی می کرد که یه مرد از کنارش رد شد و به اون اخم کرد. تام اصلاً نمی دونست چرا مرد به اون اخم کرده. تام کوچولو کار بدی نکرده بود، اما اون ...
28 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین می باشد