آرتین

    یادش بخیر هفت سال پیش 28 دی ماه 1385 مامان و بابا به عقد هم در اومدند.....   ...

آرتین بلا نمیشه ماشین بازی رو زمین انجام بدی...... پسرم اون بالا خطرناکه آخه اون موقع من باید بشینم رو ب روت مدام بهت نگاه کنم و مواظبت باشم نیوفتی ...

آرتین عزیزم یک ماهی شده که سرگرمیت شده ماشین لباسشویی و کلی هم کنجکاوی میکنی ..... وقتی میبینی که بدون صداست میری با اون کلیدش بازی بازی میکنی یا حتی کار خطرناک هم میکنی و از روی کنجکاوی با سیمش ور میری  و میخوای بزنی به پریز تا کار کنه  و انجاست که مامان سهیلا بهت تذکر میده این کارت اشتباه است و خطرناکه    اما شما گوش نمیدی و من سردرد میگیرم و کلافه میشم و بداخلاق   از دست شما پسر شیطون و دوست داشتنی ...

آرتین جیگر بلاخره تونستیم از شما چند تا عکس ازحموم کردنت بگیریم ... ...

سلام بر امام رضا خوب و مهربونم ....... آقا جونم دلم برات پر میزنه زودی منو دعوت کن بیام پیشت ...... ...

پسر قشنگم اولین یلدات مبارک ....     ...

  امید زندگی ..... دندون بالایی هات هم دارن خودشونو نشون میدن ،دندون سمت راست زده بیرون و کناریش هم فکر کنم تا آخر هفته خودشو بهمون نشون بده  هوراااااااااااااااااااااااااااا   خیلی خیلی مبارکت باشه گل پسرم ... ممنونم فرشته کوچولو که داری دونه به دونه دندونهای گل پسرمونو برامون هدیه میاری       ...

...

ماشاء ا... به پسر گلمون که یاد گرفته بگه جو جو     جو جو    جو جو ...

سلام پسر قشنگم می بخشید که دیر به دیر اینجا برات مینویسم آخه شما نمیذاری که ، بخاطر همین یادم رفت هشت ماهگیتو تبریک بگم .......... پهلوونم 8 ماهگیت مبارک میگم وروجکم موهات هم بلند شده ها ... دیگه باید به فکر کوتاه کردنش باشیم ...